- در کتاب "حریصا" می خوانیم:
از کافی شاپ تا دریا پیادهروی کردیم. از حمراء تا روشه را آرام آرام آمدیم. بیست دقیقهای پیاده روی کردیم. از هر دری سخنی گفتیم. به خاطر گرمای سر ظهر و رطوبت بیش از حد هوا، حسابی تشنه شدیم. بالاتفاق وارد یکی از معروفترین فست فود فروشیهای بین المللی شدیم. ساندویچهایمان را با آبمیوه و نوشابه سفارش دادیم و پشت میز، روبه روی هم قرار گرفتیم.
مشغول نوشیدن آبمیوهها بودیم که کارل پرسید: این طور که تو میگویی تثلیث یا همان اعتقاد به پدر، پسر و روح القدس جزو اعتقادات اولیه مسیحی و آیین عیسی نیست. مگر میشود که چنین مطلب مهمی بتواند در دینی نفوذ کند و از مهمترین و بنیادیترین مسائل آنان شود. باور چنین چیزی به نظرت یک مقدار سخت نیست!
مشغول نوشیدن آبمیوهها بودیم که کارل پرسید: این طور که تو میگویی تثلیث یا همان اعتقاد به پدر، پسر و روح القدس جزو اعتقادات اولیه مسیحی و آیین عیسی نیست. مگر میشود که چنین مطلب مهمی بتواند در دینی نفوذ کند و از مهمترین و بنیادیترین مسائل آنان شود. باور چنین چیزی به نظرت یک مقدار سخت نیست!