صاد

انسان معاصر | نوشته های علی صفدری در زمینه ادیان، ملل و انسانها

علی صفدری | Ali Safdari

۱۶۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صفدری» ثبت شده است


بسم الله الرحمن الرحیم


هفتم صفر و شهادت امام مجتبی علیه السلام



     هر سال روزهای آغازین ماه صفر که نزدیک می شود، این بحث نُقل محافل دینی و مذهبی می گردد که بالاخره هفتمین روز ماه صفر چه روزی است؟! تقویم را که نگاه می کنیم نوشته است تولد حضرت کاظم علیه السلام؛ اما برخی جلسات مذهبی و حتی علما در این روز مجلس روضه امام حسن مجتبی علیه السلام برقرار می کنند و...

     بارها در جلسات گوناگون پیرامون این مطلب مهم صحبت کرده ام؛ آیا هفتم صفر روز شهادت است یا ولادت؟! حقیقتا امام مجتبیعلیه السلام در تمام ظواهر زندگی مظلوم است و این تردیدها در روز شهادت ایشان یکی از این مظلومیت هاست. قبر بی نور و چراغ آن حضرت، تشییع مظلومانه و دشمنی آن بانوی خطاکار و تردید در سال و روز شهادت ایشان و... هر کدام حکایتی است از دشمنی های بنی امیه و کینه ورزی عایشه نسبت به ایشان.

     در مورد روز هفتم صفر باید چند نکته را مشخص کرد:

  • اول اینکه آیا این روز حقیقتا روز ولادت امام کاظمعلیه السلام است؟
  • دوم اینکه آیا شهادت امام حسن مجتبیعلیه السلام در همین روز است؟
  • سوم اینکه وظیفه ما در قبال این روز چیست؟


     روز ولادت امام کاظم علیه السلام از جمله روزهایی است که در تاریخ نیاز به بحث و جستجو دارد. برخی از محققین معاصر چنین بیان می کنند که در منابع کهن تنها به سال تولد امام کاظم علیه السلام در سال ۱۲8هـ.ق اشاره شده؛ و این مطلب صحیح است. چرا که حتی در کتاب «اصول کافی»1 و سایر کتب همسنگ آن2 تنها سال تولد بیان گردیده است. در برخی از کتابهایی که بعد از کتب متقدم نگاشته شد، ماه صفر و گاهی روز هفتم آن نیز ذکر گردید3، که در کتب پیشینیان نبود.

     اگر قرار باشد نگاه محققانه به قضیه داشت، باید بر روی این روایت ابی بصیر قدری تامل نمود. در کتاب «محاسن» محمد بن خالد برقی متوفی ۲۷۹ هـ.ق، اواخر قرن سوم هجری که قبل از پایان غیبت صغری و قبل از اصول کافی کلینی نوشته شده این روایت آمده است. ار ابی بصیر نقل شده که من در سال ۱۲۸ هـ.ق همراه با امام صادق علیه السلام به حج مشرف شدم. وقتی از حج برگشتیم و به منطقه ابواء (بین مکه و مدینه) رسیدیم، مادر امام کاظم علیه السلام درد زایمانشان گرفت و آن حضرت، آنجا به دنیا آمدند.4 بنابراین وقتی در راه بازگشت از موسم حج حضرت به دنیا آمده باشند بسیار بعید است که ایشان در ماه صفر به دنیا آمده باشند.

     طبق بررسی های محققین بیان شده که میلاد امام کاظم علیه السلام یا ۱۷ ذی الحجه یا ۲۷ ذی الحجه سال ۱۲۸ هـ.ق بوده است. چون ذی الحجه آخرین ماه سال قمری است و میلاد امام علیه السلام هم در روزهای آخر این ماه واقع شده است به همین دلیل گاهی در تاریخ اشتباه شده و به جای سال ۱۲۸ هـ.ق سال ۱۲۹ هـ.ق نوشته شده است.


     اما در مورد روز شهادت امام مجتبی علیه السلام باید گفت که اقوال گوناگونی وجود دارد. برخی از علما روز شهادت ایشان را روز پنجم ماه ربیع بیان کرده اند5 که البته این قول در میان اقوال گوناگون قوی نیست. برخی دیگر روز دهم محرّم الحرام را روز شهادت ایشان نوشته اند6 و این قول نیز قوّت چندانی ندارد. دسته ای هم روز شهادت ایشان را دو روز مانده به آخر ماه صفر یا همان بیست و هشتم صفر نوشته اند. یکی از مهمترین منابعی که این تاریخ را ذکر کرده، اصول کافی جناب شیخ کلینی ره است.7

     در میان تاریخ های گوناگون موجود در مورد روز شهادت این امام بزرگوار، روز هفتم صفر از قوّت بالا و شهرت بسزایی برخوردار است. مرحوم شهید اول در کتاب «دروس» شهادت ایشان را روز پنجشنبه هفتم صفر سال 49 یا 50 هجری میداند.8 همچنین مرحوم کفعمی در مصباحش همین قول را ذکر می کند.9 مرحوم علامه مجلسی و علامه کاشف الغطاء و صاحب جواهر هم این قول را می پذیرند. از گذشته های دور تا کنون نیز رسم مراجع عظام تقلید بر این بوده که در این روز مجلس روضه به پا کنند و عزای امام مجتبی علیه السلام را اعلان سازند. مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری هنگامی که به قم هجرت نمود و حوزه علمیه را احیا کرد، این روز را روز شهادت امام مجتبی علیه السلام اعلام کرد و به امر ایشان بازاریان در این روز دکان های خود را می بستند و اقامه عزا می نمودند.


     در مورد اینکه چه شد روز ولادت امام کاظمعلیه السلام از ماه ذیحجه به ماه صفر برای برخی مشتبه شد، حرف های گوناگونی می زنند. برخی عامل آن را حاکمان صفویه بر می شمرند و برخی تقارن آن با تولد ناصرالدین شاه قاجار می خوانند و ... . اما آنچه روشن است اینکه در میان شیعیان از دیرباز در این روز اقامه عزای شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام می شده و خبر و نامی از ولادت امام کاظم علیه السلام نبوده است.10 بهتر هم همین است که در ایام حزن و عزای ماه محرم و صفر که ایام اسارت اهل بیت امام حسین علیه السلام است، جشن و شادی برگزار نکنیم. امروز در میان شیعیان سایر کشورهای دنیا هم روز هفتم صفر را به اقامه عزای امام حسن مجتبی علیه السلام می پردازند.


_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _

پـــا نـوشــــــــت :

[1] اصول کافی / ج1 / ص476

[2] ارشاد مفید / ج2 / ص215   -   کشف الغمة / ج2 / ص212

[3] إعلام الوری / ج2 / ص6

[4] المحاسن للبرقی / ج2 / ص314   -   بصائر الدرجات / ج9 / باب12 / ص129   -   بحارالانوار / ج48 / ص3

[5] کشف الغمة / ج‏1 / ص584

[6] المسامرات / ص 26  -  به نقل از جلد دوم «حیاة الامام الحسن بن علی علیه السلام» نوشته مرحوم علامه باقر شریف القرشی

[7] الکافی / ج1 / ص 461

[8] الدروس للشهید الاول / ص152

[9] المصباح للکفعمی / ص522   -   بحارالانوار / ج44 / ص134

[10] مرجوم علامه باقر شریف القرشی در کتاب «حیاة الامام الحسن بن علی علیه السلام» به این امر اشاره می نماید و می نویسد: «و المشهور عند الشیعة انه توفیی فی الصفر فی السابع منه إذ تقام فیه مراسم الذکری له، و قد ذکر السید مهدی الکاظمی فی دوائر المعارف (ص23) تفصیل الاقوال فی وفاته».

حیاة الامام الحسن بن علی / ج2 / ص490


 * * * * *



۵ نظر ۰۵ آذر ۹۲ ، ۱۰:۴۶
سایت انسان معاصر


      در  کتاب  "حریصا" می خوانیم:


     اولین کتابی را که مطالعه کردم، کتاب «شرح و نقد سفر پیدایش تورات» بود. البته این کتاب را قبلا چند باری خوانده بودم. کتاب خیلی خوبی است که توسط «پدر انتونیو دو ژزو پرتغالی»[1] رئیس پیشین دیر اگوستین‌های اصفهان نوشته شده. این پدر مسیحی از دانشمندان و عالمان بزرگ مسیحی ست. او کشیشی پرتغالی بود که در ربع آخر قرن هفدهم میلادی به قصد تبلیغ مسیحیت همراه چند نفر دیگر عازم ایران شد. در دیری متعلق به اگوستین‌ها مشغول به کار شد. «مانوئل سانتاماریا»[2] رئیس سابق دیری که وی ریاست آنرا عهده دار شد، اسلام آورده بود. آنتونیو هم یک سال پس از آنکه به ریاست این دیر انتخاب گردید، به اسلام گروید. او تا آنجا در مسیحیت عظمت پیدا کرده بود که عده‌ای گمان می‌کردند روح القدس در قلب او طلوع کرده است. آنتونیو بعد از اسلام آوردن شروع به ردیه نویسی بر مسیحیت نمود و آثاری در این زمینه پدید آورد. وی بعد از اسلام آوردن به «علیقلی جدید الاسلام» شهرت یافت.

     اسلام آوردن پدر آنتونیو با آن مقام و موقعیت، برای دنیای مسیحیت بسیار گران آمد. گزارشی نقل شده که اسقف بابل به نام «پیدو دو سان اولون»[3] در نامه‌ای به برادرش در تاریخ 25اکتبر1697 نوشته است:

     من خون گریه می‌کنم از حادثه‌ی دهشتناک پذیرفتن اسلام توسط پدر آنتونیو دو ژزو پرتغالی، دیدار کننده اگوستین‌های ایرانی و مامور دولت پرتغال. امری که خسارت جبران ناپذیری به تشکیلات تبلیغاتی وارد آورده است. .... این نتیجه آزاد گذاشتن و رها کردن جوانان مذهبی در آنجاست ....  چیزی که بیشتر از همه درد آور است این که آنتونیو دو ژزو در شناخت قرآن به درجه دکترا نائل آمده و کتابی نیز در رد مسیحیت نگاشته است.[4]

     این نامه تنها اثر موجود از ناراحتی مسیحی‌ها از اسلام آوردن علیقلی جدید الاسلام در تاریخ نیست. نکته قابل توجه در چند خط مذکور از نامه اسقف بابل، این است که پدران کلیسا قائل به اینند نباید به افراد آزادی داد. آزاد گذاشتن افراد سبب خروج مسیحی‌ها از مسیحیت می‌شود.

     تا کی باید از آزادی افراد جلوگیری کرد و با چنگ و دندان آنها را مسیحی نگه داشت؟! آیا وقت آن نرسیده تا مسیحی‌های دنیا با تفکر و تحقیق و اندیشه، دینشان را بشناسند و در قبال آن اختیار داشته باشند؟!

     پدر آنتونیو یا همان علیقلی جدیدالاسلام، پولس را مهمترین عامل انحراف مسیحیت می‌داند. عرفا و صوفیان ایرانی را نیز تابع او دانسته است. وی درباره پولس - که وی او را بُبلُوس خوانده - چنین می‌نویسد:

     او در جواب سوالی که ایشان از او کرده بودند که ماکولاتی که به بتها قربانی شده‌اند بخورند یا نه، می‌گوید که: پس بدانید در دنیا هیچ بت نیست و هیچ خدای نیست مگر یک خدا. و ببلوس در ضمن این زهر قاتل، می‌خواهد به نصارا بفهماند آن وحدت موجودی را که شیخ شبستری[5] نمی‌دانم از ببلوس یا از استاد او فراگرفته و در لباسس  این شعر به مریدان خود فهمانیده است که اگر

مسلمان گر بدانستی که بت چیست

بدانستی که دین در بت پرستی است

     یعنی اگر مسلمان به وحدت موجود قائل باشد و بنابر آن اقرار داشته باشد که بت هم خداست، پرستیدن بت را هم خداپرستی خواهد دانست. زیرا که بت در خود چیزی نیست به غیر یک خدایی که در همه چیز است.[6]




[1] p.antonio de jesus

[2] p.manuel de santa maria

[3] mgr pidou de saint-olon

[4] ترجمه شرح و نقد سفر پیدایش تورات ، ص15

[5] شیخ محمود شبستری (687-720ه.ق) شاعر شهیر ایرانی که مثنوی گلشن راز مهم‌ترین و پر آوازه ‌ترین اثر شعری اوست. برخی از عالمان و دانشمندان اسلامی افکار وی را به خاطر افکار صوفیانه و درویشی - که با اصول و موارین اسلامی منافات دارد -  مردود دانسته و طرد نموده‌اند.

[6] ترجمه شرح و نقد سفر پیدایش تورات ، ص19


     حریصا یکی از مکانهای سیاحتی - زیارتی  لبنان است که در فاصله بیست کیلومتری شمال بیروت و در شرق شهر جونیه قرار دارد. مجتمعی از کلیساهای چهارگانه که بر بلندای کوههایی است که ۶۵۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد. برای رسیدن به منطقه دو راه وجود دارد: یکی از طریق تله کابین جونیه – حریصا که فاصله ۱۵۷۰ متری را در عرض 9 دقیقه طی می‌کند و از فراز جنگل‌های کوهستانی و ساختمانهای سر به فلک کشیده عبور می‌نماید و دیگری از طریق جاده کوهستانی.


     قدیمی‌ترین کلیسای این مجموعه کلیسای کوچکی به ظرفیت چهل نفر است که «Our Lady of Lebanon» یا «سیدة لبنان» نام دارد. بنای کلیسا شکل مخروطی دارد و یک راه پله مارپیچ روی نمای ساختمان، بازدیدکنندگان را به بالا هدایت می‌کند که هر چه به سمت بالا می‌رویم، از عرض پله‌ها کم می‌گردد. روی قله این بنا مجسمه برنزی ۱۵ تنی از مریم مقدس قرار داده شده که تاجی از طلا بر سر دارد. این مجسمه که از بیشتر نقاط شهر قابل رویت است، در سال ۱۹۰۸ میلادی ساخته شده ‌است.

     کلیسای بزرگ دیگری به نام «بازلیک» در این مجموعه قرار دارد که بزرگترین کلیسای خاورمیانه محسوب می‌شود. سقف آن به نشانه پنج استان لبنان پنج سطح دارد. بلندترین ارتفاع سقف آن چهل و کوتاهترین آن بیست متر است. این کلیسا بیش از صد سال قدمت داشته و سی و چند سال قبل بازسازی گردیده است. مسیحی‌های مارونی جشنهای بزرگ مذهبی خود را در آن برگزار می‌کنند.

     زیر این کلیسا، کنیسه‌ای است که «سیدة لرد» به معنای «نگهبان» نامیده شده که یکشنبه‌‌ها در آن دعای دسته جمعی قرائت می‌شود.

     «کنیسة الغفران» چهارمین کلیسای این مجموعه ‌است که میزبان مراسم‌هایی چون تدفین، غسل تعمید و اعتراف است.

     اندیشه ساخت این عبادتگاه نه چندان بزرگ به سال 1845 میلادی باز می‌گردد. وقتی «پاتریک الیاس هوکر»، پاتریاک شهر انطاکیه و منطقه شرقی و نماینده تبلیغی در سوریه و لبنان و نیز اسقف اعظم «کارلوس دوال» مصمم گردیدند تا برای بانوی لبنان کلیسایی بنا نهند.

     در هشتم می‌سال 1845 میلادی، «پاپ پایو چهارم» طرح اولیه ساخت این بنا را مطرح کرد.

     مسیحی‌های لبنان بنای چنین اثر تاریخی را گواهی بر عشق و ارادت دائمی خود به بانویشان مریم عذرا می‌دانستند و در راه آبادی آن از هیچ چیز دریغ نمی‌کردند.

     بعدها دو اسقف اعظم تصمیم گرفتند تا بر این بنا اینگونه نام نهند: "بانوی لبنان / سیدة لبنان"

     پس از بررسی‌های زیاد، ستیغ کوه حریصا که بر شهر جونیه و نیز ساحل مدیترانه احاطه داشت برای ساخت تندیس حضرت مریم3 در نظر گرفته شد، جایی که محل سفارت و اقامت پاپ هم بود.

     مجسمه مریم مقدس در فرانسه و از برنز قالب گیری گردید. مجسمه‌ای به بلندای هشت متر و نیم و قطر پنج متر و وزن ده تن. پایه‌های آن از سنگ طبیعی و به ارتفاع بیست متر است. محوطه پایینی بنا شصت و چهار متر و قسمت بالایی دوازده متر مسافت دارد. برای رسیدن به اوج این تندیس، صدوچهار پله را که حلزونی طراحی شده‌اند باید طی نمود تا به آخرین مکان تقرب رسید.

     در سال 1908میلادی، با پایان یافتن بنای کلیسا در روز تاریخی یکشنبه اول می، مبلغان لبنانی به دعوت از تمامی مسیحیان همت گماردند. هریک با نشان‌های خاص خود آمدند تا با بانوی خویش عهد دوستی ببندند.

     در آن روز تاریخی، میدان عمومی و مناطق اطراف آکنده از مردمی بود که برای اجرای مراسم به حریصا آمده بودند. ساعت ده صبح بود که نماینده تبلیغی، «فردینو گیانینی» مراسم مذهبی را آغاز نمود. مراسم بزرگ و با شکوهی برگزار شد. بسیاری از بزرگان و کشیشان مسیحی از کشورهای مختلف آمده بودند تا در این افتتاحیه باشکوه حضور یابند. مراسم افتتاحیه در آن روز تاریخی در حالی به پایان می‌رسید که حاضران قراری گذاشتند که تا امروز پابرجاست. قرار بر این شد تا هر ساله در اولین یکشنبه ماه می، مراسم مذهبی در حریصا برپا گردد. بعدها تولیت و محافظت از کلیسای حضرت مریم به دو کلیسای مارونی و لاتین سپرده شد و سالنی عظیم را در کنار این بنا جهت مراسم مسیحیان ساختند.

     برخی معتقدند که حضرت مریم در این منطقه قدم گذاشته است. عده‌ای اینجا را به عنوان قدمگاه ایشان می‌شناسند. اما هر چه هست این مکان هر روز به ویژه روزهای یکشنبه زیارتگاه و عبادتگاه مسیحیان محسوب می‌گردد. مجسمه حضرت مریم3 در بالای حریصا رو به فلسطین ایستاده و به تعبیر برخی با دستان خود همه را به وحدت دعوت می‌کند.

سایت انسان معاصر

زرتشت ؛ چهره ای پر از ابهام

نوشته : علی صفدری



     خداوند انسان را آفرید و برنامه ای برایش تنظیم نمود تا با عمل بدان برنامه، راه سعادت را در پیش گیرد. برنامه «دین» نام داشت و آموزگارانش «پیامبر» نامیده شدند. در طول تاریخ زندگانی انسانها، پیامبران زیادی از طرف خدا برانگیخته شدند و مردم را به سوی خدا دعوت نمودند.

     یکی از کسانی که می گویند از طرف خدا برانگیخته شد و هدایت مردم زمان خویش را به عهده گرفت «زرتـشـت» است. زرتشت چهره ای نام آشنا در تاریخ ادیان و تاریخ ایران باستان محسوب می گردد. برخی به او لقب «پیامبر ایرانی» داده اند؛ اما حقیقتا زرتشت که بوده و رسالت خویش را چه می دانسته، سوالی است که اگر پیرامونش تحقیق و پژوهشی صورت گیرد، ابهامات زیادی در بر خواهد داشت. زرتشت در دنیای امروز با نام پیامبری شناخته می شود که پیروانش درباره او سخنان بلندی می گویند. اما سوال اینجاست که این پیامبر، در کجا و چه زمانی متولد شده؟ گفتار و کردارش چه بوده؟ خدایی که او پیام آورش بوده که بوده؟ آیا او مانند سایر انبیا کتابی هم داشته؟ و اگر کتابی داشته اثری از آن برجای مانده؟ و...

     در مقام ادعا سخن بسیار است، مهم این است که در ورطه ی اثبات بتوان ادعا ها را ثابت نمود.

     در دنیای امروز زرتشت پیروانی دارد که بیشتر در هندوستان و ایران به سر می برند. هنگامی که به آمارهای دینی بپردازیم، جمعیت پیروان او را بیش از بیست و چند میلیون نفر نمی یابیم. با این که پیروان زرتشت در عصر ما اندک اند، اما گاه غیر زرتشتیانی دیده می شوند که بر اثر القائات پیروان زرتشت میل به زرتشتی گری می یابند. با این حساب جای دارد که درنگی هرچند کوتاه پیرامون زرتشت انجام گیرد تا مشخص شود آیا عقل می تواند حکم کند برای سعادت و پیروی از بهترین آیین تمایل به آیین زرتشت درست است یا خیر ! . . .


دانلود متن کامل :  Download

۰ نظر ۰۱ شهریور ۹۱ ، ۱۸:۰۱
سایت انسان معاصر